می خواهم برایت بنویسم
 
درباره وبلاگ


سلام دوست عزیز.به وبلاگ من خوش اومدی.امیدوارم از مطالب این وبلاگ راضی باشی.لطفا در جهت هر بهتر ارائه دادن مطالب در نظرسنجی شرکت کن.


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 69
بازدید هفته : 266
بازدید ماه : 259
بازدید کل : 169917
تعداد مطالب : 201
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1

Alternative content




JerJis
آسمون واسم ببــ ـار،واسم ببار، بی کسی انگـــ ــار تمومــــــــــــــی نداره
چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:35 ::  نويسنده : Mosaieb

  می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟
از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی در کویر خشک،
مجبور به زیستن هستم.
از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟
از چه بنویسم؟
از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟
ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.
از چه بنویسم؟
از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟
شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،
دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.
شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم
به نوعی گناهکاری شناخته شدم.
نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،
یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.
که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی…
امّا هیهات…. که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی…
از من بریدی و از این آشیان پریدی…
((ای کاش هیچ گاه نگاهمان با هم آشنا نشده بود…
ای کاش هرگز ندیده بودمت و دل به تو دل شکن نمی بستم.
ای کاش از همان ابتدا، بی وفایی و ریا کاری تو را باور داشتم انتظار باز آمدنت،
بهانه ای برای های های گریه های شبانه ام شد و علتی برای چشم به راه دوختن
و از آتش غم سوختن و دیده به درد دوختم… ))
امّا امشب می نویسم تا تو بدانی که دیگر با یادآوری اولین دیدارمان چشمانم پر از اشک نمی شود.
چون بی رحمی آن قلب سنگین را باور دارم.
امشب دیگر اجازه نخواهم داد که قدم به حریم خواب ها و رویاهایم بگذاری…
چون این بار، ((من)) اینطور خواسته ام، هر چند که علت رفتن تو را نمی دانم
و علت پا گذاشتن روی تمام حرفهایت را…
باور کن…
که دیگر باور نخواهم کرد عشق را… دیگر باور نمی کنم محبت را…
و اگر باز گردی به تو نیز ثابت خواهم کرد…



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:33 ::  نويسنده : Mosaieb

  چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و
به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش
همه وجودت له شده ….
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی….
چه قدر سخته وقتی
پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی
تا نفهمه هنوزم دوسش داری …….
چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب

بگی : گل من باغچه نو مبارک



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:32 ::  نويسنده : Mosaieb

  وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود…………….

نمی بخشمت……………………….



  برایت خاطراتی بر روی این دفتر سفید نوشتم

که هیچکسی نخواهد توانست چنین خاطرات شیرینی را

برای بار دوم برایت باز گوید.

چرا مرا شکستی ؟چرا؟

اشعاری برایت سرودم

که هیچ مجنونی نتوانست مهربانی و مظلومیت چهره ات را توصیف کند

چرا تنهایم گذاشتی ؟چرا؟

چهره پاک و معصومت را هزار بار بر روی ورق های باقی مانده وجودم نگاشتم

چرا این چنین کردی با من ؟چرا؟

زیباترین ستارگان آسمان را برایت چیدم.

خوشبو ترین گلهای سرخ را به پایت ریختم.

چرا این چنین شد/؟چرا؟

من که بودم؟

که هستم به کجا دارم می روم؟



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:24 ::  نويسنده : Mosaieb

  کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را

کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!

ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند

ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!

درون کلبه ی خاموش خویش اما

کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!

و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم

درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!

کسی حال من تنها نمی پرسد

ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!

که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او

ودیگر هیچی از من نمی ماند!!



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:22 ::  نويسنده : Mosaieb

  باز باران ، بی طراوت ، کو ترانه؟! سوگواری ست ،رنگ غصه ، خیسی غم ،
می خورد بر بام خانه ، طعم ماتم . یاد می آرم که غصه ، قصه را می کرد کابوس ، بوسه می زد بر دو چشمم گریه با لبهای خیسش.
می دویدم، می دویدم ، توی جنگل های پوچی ، زیر باران مدیحه ، رو به خورشید ترانه ، رو به سوی شادکامی .
می دویدم ، می دویدم ، هر چه دیدم غم فزا بود ، غصه ها و گریه ها بود ،
بانگ شادی پس کجا بود؟
این که می بارد به دنیا ، نیست باران ، نیست باران ، گریه ی پروردگار است،
اشک می ریزد برایم.
می پریدم از سر غم ، می دویدم مثل مجنون ، با دو پایی مانده بر ره
از کنار برکه ی خون.
باز باران ، بی کبوتر ، بوف شومی سایه گستر ، باز جادو ، باز وحشت ،
بی ترانه ، بی حقیقت ، کو ترانه؟! کو حقیقت؟!
هر چه دیدم زیر باران ، از عبث پر بود و از غم ، لیک فهمیدم که شادی
مرده او دیگر به دلها ، مرده در این سوگواری…



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:20 ::  نويسنده : Mosaieb

  گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد

چشمهایم را فراموش می کنم

اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد

از چهار فصل دست کم یکی که بهار است



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 22:18 ::  نويسنده : Mosaieb

  کاشکی میشد این دلمو از تو سینه در بیارم

پاره کنم دور بریزم یک دل بهتر بیارم

یه دل که توش غم نباشه

غصه و ماتم نباشه

یه دل که عین سنگ باشه

زشتی ها توش قشنگ باشه

دلی که توش راز نباشه

یه دلبر ناز نباشه

به غصه و غم هیچ دری

توی دلم باز نباشه

دلی که با نگاه اون پاره نشه

این همه نازک نباشه

یه دل که توش خون نباشه

غصه ی پنهون نباشه

دلی که مثل قصه ی

لیلی و مجنون نباشه

کاشکی میشد کاشکی میشد

اما میدونم نمیشه

همین دلم توی تنم

میمونه واسه همیشه



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 21:44 ::  نويسنده : Mosaieb

  هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه

اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه

هرروز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه

جایی که من تنها شدم شب قبله گاه آخره

اینجا تو این قطب سکوت کابوس طولانی تره

من ماه میبینم هنوز این کور سوی روشنو

اینقدر سو سو می زنم شاید یه شب دیدی منو

هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای ترس تنهای من اینجا چراغی روشنه

اینجا یکی از حس شب احساس وحشت می کنه

هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت می کنه



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 21:43 ::  نويسنده : Mosaieb

  معلم می دانست که فاصله ها چه به روزمان می آورند

که به خط فاصله می گفت : خط تیره...



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:شعر,شعر نو,جملات عاشقانه,شعر عاشقانه,عاشقانه, :: 21:40 ::  نويسنده : Mosaieb

  یک روز می بوسـمـت !

پنهان کردن هم ندارد .

مثل خنده های تو نیست که

مخفی شان می کنی ،

یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود

مثل نجابت چشمهای تو است ،

وقتی که توی سیاهی چشمهای من

عریان می شوند .

عریانی اش پوشاندنی نیست ،

 

....



ادامه مطلب ...


یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:زندگی,عکس,عاشقانه, :: 19:58 ::  نويسنده : Mosaieb

 

زندگی ...


Life is happiness
زندگی شادی است

http://groups.yahoo.com/group/Goonagoon/join


Life is joy
زندگی لذت است
............................................

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:عکس,عاشقانه,قلب,قشنگ, :: 20:25 ::  نويسنده : Mosaieb

 والپپرهای عاشقانه و رمانتیک با مضمون قلب | www.naznet.ir

تا لود شدن کامل عکس ها منتظر بمانید



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 14:41 ::  نويسنده : Mosaieb

 به ستاره ها نگاه کن،به چشمک زدنشون بخند اما دل نبند
چون چشمکشون از روی عشق نیست از روی عادته . . .



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:44 ::  نويسنده : Mosaieb

 مردم ( حتی من ) اغلب بی انصاف ، بی منطق و خودمحورند ولی آنان را ببخش ، اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های نهان متهم میکنند ولی مهربان باش. اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند ولی شریف و درستکار باش... نیکیهای امروزت را فراموش میکنند ولی نیکوکار باش.. بهترینهای خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد و درنهایت میبینی که هرآنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم... ( کوروش کبیر)َ



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:44 ::  نويسنده : Mosaieb

 یادت باشد فرقی نمیکند تو دل ببری یا من دل ببازم ،
اگر حکم ، حکم دل نباشد .
اگر عقل حکم کند ،
دیر یا زود یکنفر خواهد برید



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:42 ::  نويسنده : Mosaieb

 به سلامتی اونی كه خوشحاله دلتو شكسته ولی نمیدونه اون چیزی كه شكسته تصویر زیبای خودش بود كه تو دلت ساخته بود



 "چه کسی میداند که تو در پیله تنهائی خود تنهائی...چه کسی میداند که تو در حسرت یک روزنه در فردائی....پیله ات را بگشای...تو به اندازه پروانه شدن زیبائی..



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:41 ::  نويسنده : Mosaieb

 زندگی "باغی" است ....
که تنها با عشق "باقی" است.
مشغول "دل" باش اما نه "دلمشغول"...
که بیشتر "غصه های" ما از "قصه های" خیالی ماست.
پس بدان اگر "فرهاد "باشی ..... همه چیز "شیرین" است.....



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:40 ::  نويسنده : Mosaieb

 موضوع انشا: شجاعت یعنی چه؟
محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود شجاعت یعنی این و برگه را سفید تحویل داده بود ، همه دبیران به او نمره بیست دادند و او کسی نبود جز دکتر علی شریعتی..!!



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:39 ::  نويسنده : Mosaieb

 گذشت آنوقت هایی که مردم همدیگر را دور میزدند
حالا از روی هم رد می شوند.



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:39 ::  نويسنده : Mosaieb

 
و آنگاه که تنها شدی

و در جستو جوی تکیه گاه مطمئنی هستی

بر من توکل کن

(قرآن کریم)



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:37 ::  نويسنده : Mosaieb

 

کاش می شد عشق را تفسیر کرد
خواب چشمان تو را تعبیر کرد
کاش می شد همچو گلها ساده بود
سادگی را با تو عالم گیر کرد

کاش می شد در خراب آباد دل 
خانه احساس را تعمیر کرد 
کاش می شد در حریم سینه ها
عشق را با وسعتش تکثیر کرد


چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:37 ::  نويسنده : Mosaieb

 شاید به جای اذان...در گوش من...غزلی خوانده اند...که تمام عمر، سرم را...جز برای عاشقانه ای...خم نکرده ام!!...



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:36 ::  نويسنده : Mosaieb

 نگران نباش ,حال ِ دلم خوب است !!!
نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست
نه از شیون های مدامش، به وقت ِ خواستن ِ تو
آرام
... جوری که نبینی و نشنوی
گوشه ای نشسته و
رویای داشتنت را به خاک می سپارد



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:34 ::  نويسنده : Mosaieb

 به یک پلک تو می‌بخشم تمام روز و شب‌ها را
که تسکین می‌دهد چشمت غم جانسوز تب‌ها را

بخوان! با لهجه‌ات حسّی عجیب و مشترک دارم
فضا را یک‌نفس پُر کن به هم نگذار لب‌ها را

به دست آور دل من را چه کارت با دلِ مردم!
تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌ها را

دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج است دنیایم!
چرا باید چنین باشد؟ نمی‌فهمم سبب‌ها را

بیا این‌بار شعرم را به آداب تو می‌گویم
که دارم یاد می‌گیرم زبان با ادب‌ها را

غروب سرد بعد از تو چه دلگیر است ای عابر
برای هر قدم یک دم نگاهی کن عقب‌ها را



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:34 ::  نويسنده : Mosaieb

 

این روزا

دلتنگی هم محض اطلاع شده....

محض اطلاع بعضی ها ....

دلتنگتیم...!!!


چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:30 ::  نويسنده : Mosaieb

 تا وقتی كه هستی ، 
تا لحظه ای كه یاد تو در خاطر من جاریست ! 
تا زمانی كه دستهای گرمت همراه دستای خسته ای منه ! 
تا وقتی كه نگاهت تنها پناهگاه و تكیه گاه نگاه سرگردان منه ! 
تا زمانی كه تو همسفر جاده زندگی من هستی ! 
تا وقتی كه شونه های تو امن ترین جای دنیاست برای من ! 
من زنده هستم ...



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:30 ::  نويسنده : Mosaieb

 

آن که در را محکم می کوبد
قطعا آشناست
آن که در را آهسته می کوبد
قصد آشنایی دارد
و آن که پشت در نشسته
یقینا از همه عاشق تر است
و من سال هاست که پشت درتو نشسته ام
در را باز کن...
و مرا دعوت کن به مهمانی قلبت


چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:29 ::  نويسنده : Mosaieb

 خــــــدایــا
مـگـــر نمــی‌بـیـنـــی
هـر شــــب نـبـودنـــــم را بـرایـت پـُســت مـــی‌گــــذارم؟
پـــس چـــرا لایـــک نـمـی‌ کـــنی؟!



از کجای تو شروع شدم در امتداد لحظه ای که امتداد تو بود از درون تو گذشتم، در درون تو زاده شدم چون حوا که از دنده ی آدم بیرون آمد خودم را تنها یافتم میان فاصله ای از خودم، تا سایه های تو



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:27 ::  نويسنده : Mosaieb

 مهربان

سبد معذرتم را بپذیرکار کودک این است ؛

اولش حرف زند ، به تامل بنشیند بعدش

آنقدر شاعرم امشب که فقط ؛

بیستون کم دارم ،

تیشه عاقبتم را بدهید

آنقدر ساده سخن میگویم ؛

که اگر یکنفر از کوچه دل درگذرد ،

دل و دلداده روی هم بیند



چهار شنبه 14 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:26 ::  نويسنده : Mosaieb

 چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها



 


سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟


 
خدای من زیباست !
دیوار های خالی اتاقم را
از تصویرهای خیالی او پر میكنم
خدای من زیباست
خدای من رنگین كمان خوشبختی ست
كه پشت هر گریه
انعكاسش را روی سقف اتاق می بینم
من هیچ....
با زبان كهنه صدایش نكرده ام
ونه..
لای بقچه پیچ سجاده
رهایش....
او در نهایت اشتیاق به من عاشق شد و...
من...
در نهایت حیرت.
حالا گاه گاهی كه به هم خیره می شویم
تشخیص خدا و بنده چه...
سخت است.



سه شنبه 13 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 9:1 ::  نويسنده : Mosaieb

 بزن تار که امشب باز دلم از دنیا گرفته
بزن تار و بزن تار
بزن تا بخونم با تو آواز بی خریدار
بزن تار و بزن تار
برای کوچه غمگینم برای خونه غمگینم
برای تو برای من برای هر کی مثل ما
داره میخونه غمگینم



 دیروز در دادگاه دلم/ مغز من قاضی بود/ متهم قلبم بود/ جرم من عشقم بود/ عشق من یاد تو بود/ حق من اعدام بود



 خدایا: 
من گمشده ی دریای متلاطم روزگارم و تو بزرگواری! پس ای خدا! هیچ می دانی که بزرگوار آن است که گمشده ای را به مقصد برساند ؟ تا ابد محتاج یاری تو ، رحمت تو ، توجّه تو ، عشق تو ، گذشت تو ، عفو تو ، مهربانی تو ، و در یک کلام ... محتاج توام !



 به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه كن .
كسی هست كه عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست . 
اشكهای تو را پاك می كند و دستهایت را صمیمانه می فشارد .
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت . 
و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف می زنند . 
باور كن كه با او هرگزتنها نیستی. 
فقط كافیست عاشقانه به آسمان نگاه كنی.



سه شنبه 13 دی 1390برچسب:قشنگ,عاشق,عشق,عاشقانه,جملات زیبا,جملات عاشقانه, :: 8:57 ::  نويسنده : Mosaieb

 مـــن می نویسم
و
تـــــــــو
نـــــمی خوانی !
امـــــــــــا
مخاطب که تو باشی...
مدیـــــــونم اگر ننــــــــویسم



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب