JerJis آسمون واسم ببــ ـار،واسم ببار، بی کسی انگـــ ــار تمومــــــــــــــی نداره از من رمیده یی و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید دیگر چگونه عشق ترا آرزو کنم دیگر چگونه مستی یک بوسه ترا دراین سکوت تلخ و سیه جستجو کنم یاد آر آن زن ‚ آن زن دیوانه را که خفت یک شب بروی سینه تو مست عشق و ناز لرزید بر لبان عطش کرده اش هوس خندید در نگاه گریزنده اش نیاز ........
ادامه مطلب ... |
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||
![]() |